عاشقانه ترین

مطلبهای زیبا

دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست…
.
.
.
یاد گرفتـــه ام
انسان مدرنـــی باشــــم
و هــر بار که دلتنـــــــگ میشــــوم
بـه جای بغـــــض و اشــــک
تنهـــا به این جملـــه اکتفــا کنـــم کــه
هوای بـــد ایــن روزهــا
آدم را افســــــــرده میکنـد ..!
.
.
.
گاهی شعر سراغم را میگیرد ٬ گاهی هوای تو
تفاوتی نمیکند ، هر دو ختم میشوید به دلتنگی من
.
.
.
همیشــــه دلتنگی
به خاطر نبـــــــودن شخصی نیست
گاه به علت حضور کسی در کنارت استـــــــ
که حواسش به تــــــــو نیستــــــــ
.
.
.
کــــــــــاش
روزهــــــــــــای دلتنگی ِ مـــــــــن
مثل ِ “دوست داشتن های” تو کوتاه می شد
کــــــــــاش…
.

اس ام اس های قشنگ دلتنگی در ادامــه مطلب 


ادامه مطلب
نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 18:6 توسط تینا| |

کلافه کرده ای مرا . . .
چرا همیشه لبخندهایت از نوشته های من زیباتر است؟
.
.
.
تنهـا برنامه اے کــه تـِکرارش
آرزوےِ هر روز مـَن استـــ
پـَخشِ زنده ےِ
نگـاهِ توستــ … هَمیـن…
.
.
.
بـه شـــوق ِ دیــــدارت …
چه آب و جـارویــی
راه انـــداخــتــه انـــد !
چشـم هـا و مـژه هـایـم …
.
.
.
زنـــدگی بهانه استـــ
من هوا را به امید
همنفسی
با تو
تنفس می کنم
.
.
.
بیا یک خط زیر قانون خط های موازی بنویسیم :
“دو خط موازی هیچوقت به هم نمی رسند اما این دلیل نمی شود همدیگر را دوست نداشته باشند”
.

سایر جملات زیبا در ادامــه مطلب 


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 12:10 توسط تینا| |

اگه زندگیم در یه کاسه آب خلاصه می شد
اونو بدرقه راهت می کردم…

::
::

عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود
جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد
هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود …

::
::

در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس . . .

::

::

در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
با آنکه ز ما یاد نکردی..
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟

::
::

شکر خدا نشد که عاشقت شوم
تقدیر این نبود که من لایقت شوم
یاد توا کنار دلم چال کرده ام
تا بیخیال تو و هق هق ات شوم

::
::

گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری
ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی
باد می آید و انگار تویی می گذری . . .

::
::

وقتی خداحافظی میکنیم
چــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن . . .

::
::

اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم
چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم
کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست
شب بی تابش ماه روی تو برده امانم . . .

::
::

احساس تو چون طراوت باران است
بر زخم شکوفه های گل درمان است
هر وقت که در هوای تو می چرخم
انگار نفس کشیدنم آسان است . . .

::
::

من نه سکوت میکنم نه فال عشق از برم
فقط به تو خیره شدم ، من از تو هم ساده ترم
تو خوب میفهمی مرا وقتی پر از بهانه ام
ببین برای ماندنت چقدر عاشقانه ام . . .

::
::

بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
یا آن که گدایی محبت شده باشد
خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه نفرت شده باشد . . .

::
::

انسانهای پاک و ساده را با تمام وجود دوست دارم
همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند
همانهایی که برای همه لبخند میزنند
همانهایی که بوی ناب “آدم” میدهند
و من باور دارم که وجود نازنینت شایسته دوست داشتن است . . .

::

تا چند نظر به روی مهتاب کنم / خود را به هوای دیدنت آب کنم
یک قطعه ی عکس خود برایم بفرست / تا در دل بیقرار خود ، قاب کنم . . .

::
::

این روزها هوای مرا نداری ، خفه نمیشوی ؟ بی هوای من !

::
::

خواب دیدم که دلم بند تو بود / خواب من تعبیر لبخند تو بود
تو به سان گل شدی اوج شکوه / نبض من ، در ساقه آوند تو بود . . .

::
::

باز هم از یاد تو ، شعله به پا خواسته / آتش سرخش ز نور ، قلب من آراسته
زردی روی مرا ، نیک تماشا نما / شمع وجود من از دوری تو کاسته . . .

::
::

دل صدچاک ما را تیغ ترحم بدرید / دل ما را به همان قیمت ارزان بخرید
دل من گرچه شکسته ، گوهری ناب شده / عشق در قلب تو آن تحفه ی نایاب شده .

::
::

زندگی چیدن سیبی است که یاید چید و رفت
زندگی تکرار پاییز است که باید دید و رفت
زندگی رودی است جاری هر که آمد
کوزه ای شادمان پر کرد و مشتی آب نوشید و رفت
قاصدک ? این کولی خانه بدوش روزگار
کوچه گردیهای خود را زندگی نامید و رفت . . .

::
::

قلبم فدای عزیزی که دنیایی از دلتنگی را به امید یه لحظه دیدنش به جان میخرم

::
::

فرشته مهربون از آسمون اومد پایین و گفت:
ازین دنیا چی می خوای تا برات برآورده کنم !
گفتم: اونی که داره این اس ام اس رو می خونه
گفت: نگفتم که تمومه دنیا رو !

::
::

با نگاهی هرس کن علف های هرز دلتنگی ام را . . .

::
::

باز هم از چشمه لبهای من/تشنه ای سیراب شد سیراب شد
باز هم در بستر آغوش من /رهروی در خواب شد در خواب شد
(فروغ)

::
::

نه سرو و نه باغ و نه چمن می خواهم
نه لاله نه گل نه نسترن می خواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی خلوت
من باشم و آن کسی که من می خواهم . . .

::
::

آنکه باید بسوزد و بسازد منم / آنکه دائم بی تو میسوزد منم
آنکه آتش زد به قلب من تویی / آنکه خاموش است و میسوزد منم . . .

::
::

هر لحظه در کنار منی عاشقانه تر
با قلب عاشق و بدنی عاشقانه تر
تکرار شو حوالی دستان خسته ام
شاید مرا رقم بزنی عاشقانه تر . . .

::
::

ای داد دوباره کار دل مشکل شد
نتوان ز حال دل غافل شد
عشقی که به چند خون دل حاصل شد
پامال سبکسران سنگین دل شد

::
::

زندگی سخت است تو آسان بگیر
زندگی درد است تو درمان بگیر
زندگی مار است تو جانش بگیر
زندگی جام است تو کامش بگیر . . .

::
::

پر است خلوتم از یاد عاشقانه ی او / گرفته باز دل کوچکم بهانه ی او
نسیم رهگذر این بار هم نیاورده / به دست قاصدکی نامه با نشانه ی او

::
::

هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم
ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد
خوش به حال تو که خودت را راحت کردی
یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من

::
::

قلب تنها چیزی است که شکسته اش هم کار میکنه

::
::

هنوز هم از تمام کارهای دنیا ، دلبستن به دلت بیشتر به دلم میچسبد

::
::

زخم که میخوری ، مزه مزه اش کن ، حتما نمکش آشناست !

::
::

من را از هر طرف نگاه کنی ، عاشق تو از آب در می آیم !

::
::

قلب کال من در فصل دست های تو می رسد
فصلی برای تمام رویاها ، دستی برای تمام فصل ها

::
::

بند دلم را به کفش هایت گره زده بودم که هرجا رفتی دلم را با خود ببری
غافل از اینکه تو پابرهنه میروی و بی خبر ! 

نوشته شده در شنبه 14 بهمن 1391برچسب:,ساعت 19:55 توسط تینا| |



دیوانه نیستم !

فقط ، فقط طوری “خاص” که دیگران نمیتوانند ، تو را “دوست” دارم

.

.

.

چه باشه چه نباشه ، محبت سر جاشه / چه داری چه نداری ، تو عزیز روزگاری . . .

.

.

.

برای پیش تو بودن “بلیط” لازم نیست

مرور قصه ی دل کافی ست . . .

.

.

.

درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند !

چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من . . .

.

.

.

خاطره ها را رشوه میدهم به روزهایم تا از بی تو بودن صدایشان در نیاید  !

.

.

.

خدایا این “قسمت” رو کجا فرستادی که هر وقت نوبت من میشه ، میگن “نیست” ؟

.

.

.

نمیپرسی تو حالی از دل غمگین و بیمارم / ولی من هر کجا باشم ، خیالت را به سر دارم .

.

.

.

از لحظه ای که چشم باز میکنم

کار شروع میشود

نظارت و برسی کیفیت تک تک اعضای بدن

قلب … چشم … گوش …

مبادا ذره ای

از عاشق تو بودن منحرف شده باشند . . . !

.

.

.

همه دردم این بود

عشقش بودم وقتایی که عشقش نبود . . . !

.

.

.

سهم “من” از “تو” عشق نیست ، ذوق نیست ، اشتیاق نیست

 همان دلتنگی بی پایانی ست که روزها دیوانه ام می کند !

.

.

.

نزدیکی در فاصله نیست ، در اندیشه است و تو اکنون مهمان اندیشه ی منی . . .

.

.

.

یوسف و زلیخا را بی خیال !

من

در آغوش  همین پیراهن  یادگاری

هزار سال جوان تر میشوم . . . !

.

.

.

 پنداشتی که چون ز تو بگسستم /  دیگر مرا خیال تو در سر نیست

اما چه گویمت که جز این آتش /  بر جان من شراره ی دیگر نیست . . .

.

.

.

برایت مینویسم دوستت دارم

میدانم که نمیدانی

ولی میدانم که میخوانی آرزویم این است که نخوانده بدانی . . .

.

.

.

با توام بی حضور تو ، بی منی با حضور من

می بینی تا کجا وفادار ماندم تا دل نازک
پروانه نشکند ؟

همه ی سهم من از خود دلی بود که به تو دادم . . .

.

.

.

نشسته ام ، کجا ؟ کنار همان چاهی که تو برایم کندی

عمق نامردی ات را اندازه می گیرم !

.

.

.

ذهنم فلج می شـــــود… وقتی می خوانمت

و تو حتی نمیگویی

جـــــــــانم . . .

.

.

.

با تو زیر بارانم ، چتر برای چه ؟ خیال که خیس نمی شود !

.

.

.

پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت

و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم . . .

.

.

.

دوستی ها کمرنگ ، بی کسی ها پیداست / راست گفتی سهراب ، آدم اینجا تنهاست . . .

.

.

.

چه رسم تلخی ست

تو ، بی خبر از من و تمام من ، درگیر تو !

.

.

.

دیشب که باران آمد … میخواستم سراغت را بگیرم …

اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ، باز زیر چتر دیگرانی . . .

.

.

.

دیکتاتور

تویی و آغوشت !

که هر بار

مرا تسلیم می کند . . . !

.

.

.

روی کفنم بنویسید

موریانه ها

زهرمارتان

این تن که می خورید

حسرت شیرین بود

که خاک به آغوش کشید !

.

.

.

مستانه هایم شروع می شود

آن گاه که گیسوهایت را در شراب، جلا می دهی

.

.

.

آنقدر میوه های سمپاشی شده به خوردمان دادند

که این روزها

با حرف هایمان هم ، آدم می کشیم . . .

.

.

.

تراشکـــــــار ماهـــــــری شده ام بس کـــــــه تـــــــو نیـــــــامدی

و من بـــــــرای دلــــــــم بهانـــــــه تراشیدم . . . !

.

.

.

باد آورده را باد می برد

اما

تو که با پای خودت آمده بودی . . .

.

.

.

ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم

غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم  . . .

.

.

.

بی هیچ صدائی می آیند

زمانی که نمی دانی

در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و…

بی هیج نشانی از دلت می گریزند

تا تمام چیزی که به یاد می آوری

حسرتی باشد به درازای زندگی

چه قدر بی رحمند رویاهـا . . .

.

.

.

خنده ام میگیرد

وقتی پس از مدت ها بی خبری

بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری

میگویی : دلم برایت تنگ است

یا مرا به بازی گرفته ای

یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی

دلتنگی ارزانی خودت . . .

.

.

.

خدا ما رو برای هم نمی ‏خواست / فقط می ‏خواست همو فهمیده باشیم

بدونیم نیمه ما ، مال ما نیست / فقط خواست نیمه ‏مون و دیده باشیم

تموم لحظه‏ های این تب تلخ / خدا از حسرت ما با خبر بود

خودش ما رو برای هم نمی ‏خواست / خودت دیدی دعامون بی ‏اثر بود  . . .

.

.

.

دلم می خواهد نامت را صدا کنم

یک طور دیگر

جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد

یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم

دلم می خواهد نامت را صدا کنم

یک طور که دلت قرص شود که من هستم

یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ، تو هم هستی

نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:42 توسط تینا| |

                     عکس های رمانتیک عاشقانه - www.taknaz.ir

نگران نباش ، نمی شود دوستت نداشت ، لجم هم بگیرد از دستت ، دفترچه خاطراتم پر از فحش های عاشقانه می شود .
.
.
هر شب از پشت صفحه ی کوچک موبایلم در آغوش میگیرمت و نمیدانی چه آر
امشیست همین آغوش خیالی
.
.
عشق مثل خورشید میمونه ، هنوز
از طلوعش لذت نبردی از غروبش دلگیر میشی
.
.
هر دو دستم به دع
ا بردارم ، تا هر آنجا که خوشی هست تو آنجا باشی
.
.
بیا جایمان را عوض کنیم ، دلم لک زده بر
ای اینکه کسی عاشقم باشد .


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:44 توسط تینا| |

 

 


من "تــــــو" را به دلم قول داده ام ...
نگذار بد قول شوم ..


به گمانم یادت پنجره ی احساسم را میکوبد ، چرا که در دلم هوای دلتنگی به پاست


آنان که عشق را می فهمند عذاب میکشند
و آنان که عشق را نمی فهمند عذاب میدهند.....!


شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن.. چندشم می شود از لکه ی انگشت دروغ


خوشتر از قالي کرمان غزلي ساخته ام، نخ به نخ زير قدم هاي تو انداخته ام، من همان قالي پاخورده ي خاک آلودم، که دلم را به تمناي دلت باخته ام.


لبریز غزل بیا همی آهسته
چون آیه بخوان مرا کمی آهسته
آهسته مرا رها بکن از سر عشق
تا در تو رها شوم دمی آهسته


بعد از گذشت ِاین همه سال عاشقم هنوز
هر چند اگر نمانده مجال عاشقم هنوز
در آرزوی بوسه ای از آن لبم، ببین!
با این همه امید محال عاشقم هنوز


تا دوباره دیدنت...
این رختخواب را "وارونه" خواهم خوابید!
...
"خیانت" است به تو!
سر بر کنار "خیالت" گذاشتن!


دل خوش میطلبم سیری چند؟
پای در بند به زنجیری چند؟؟
با چنین باده و جامی ساقی
تو بگو عشق و صفا سیری چند؟؟


دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست
اگر برف بیاد هست ، اگر برف نیاید نیست
مثل دنیای من ، اگر تو باشی هستم ، اگر نباشی …!


دلم را ساده گیر آورده ای
تو نه مستاجر، اسیر آورده ای
تو تمام رهن قلبت پیش پیش است
نگو بازم که دیر آورده ای !


ای بهار زندگیم ، ای امید بودنم
غنچه ی لبهای تو ، گرمی شکفتنم
قامت رعنای تو ، قبله گاه دیدنم
آن نوای گرم تو ، بهترین شنیدنم
کنج آغوش دلت ، جاده ی رسیدنم


آشفته دلان را هوس خواب نباشد ، شوری که به دریاست به مرداب نباشد


شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است
ذهنی، که رموز عشق داند، عشق است
مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است
لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است


روزگاری هستی ام را می نواخت ، آفتاب عشق شور انگیز من
این زمان خاموش و خالی مانده است ، سینه ی از آرزو لبریز من


نبض زندگی هنوز می زند ، من و تو زنده ایم ، بهار در راه است
ستاره چشمک می زند ، غنچه ها باز شده اند
مرغ عشق من می خواند ، پس چرا ناامیدی . . . ؟


داشتم یک دل و آن هم به تو کردم تقدیم
بیش از این از من مسکین چه تمنا داری . . . ؟


هر جا دلت شکست ......قبل رفتن ..... خودت جاروش کن
تا هر ناکسی .......منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره.....


فاصله گرچه دست های ما را از هم جدا کرد ولی خوشحالم که جـرات ندارد به دل هایمان نزدیک شود


تو از زیبا ترین نیلوفر من ، بخوان غم را تو از چشم تر من
بدان این روی زرد از دوری توست ، که سر بیرون زد از خاکستر من


گلی دارم که تو گلها غریبه / نه نارنجه و نه لیمو و نه سیبه
گلی دارم به دست کس نمیدم ، خریدم گوهری و پس نمیدم


کاش هرگز در محبت شک نبود / تک سوار مهربانی تک نبود
کاش بر لوحی که بر جان و دل است / واژه تلخ خیانت حک نبود


میخوام به زودی ببینمت ، کنار چهار راه دلتنگی ، خیابان تنهایی ، کوچه دوستی


دو نگاهی که کردمت همه عمر ، نرود تا قیامت از یادم
نگاه اولین که دل بردی ، نگاه اخرین که جان دادم


این یه تار موی تو هست که به دنیا نمیدم
حتی اون شپش وسطشو !

عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود / جوینده ی عشق بی عدد خواهد بود
فردا که قیامت آشکارا گردد / هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود


دلم را ساده گیر آورده ای
تو نه مستاجر، اسیر آورده ای
تو تمام رهن قلبت پیش پیش است
نگو بازم که دیر آورده ای !


عاشقی تنها مرحله ای از راه زندگی است که شوخی غرور در آن تابلویی ندارد


ای بهار زندگیم ، ای امید بودنم
غنچه ی لبهای تو ، گرمی شکفتنم
قامت رعنای تو ، قبله گاه دیدنم
آن نوای گرم تو ، بهترین شنیدنم
کنج آغوش دلت ، جاده ی رسیدنم


آشفته دلان را هوس خواب نباشد ، شوری که به دریاست به مرداب نباشد


شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است
ذهنی، که رموز عشق داند، عشق است
مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است
لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است


روزگاری هستی ام را می نواخت ، آفتاب عشق شور انگیز من
این زمان خاموش و خالی مانده است ، سینه ی از آرزو لبریز من


نبض زندگی هنوز می زند ، من و تو زنده ایم ، بهار در راه است
ستاره چشمک می زند ، غنچه ها باز شده اند
مرغ عشق من می خواند ، پس چرا ناامیدی


داشتم یک دل و آن هم به تو کردم تقدیم
بیش از این از من مسکین چه تمنا داری . . . ؟


میگن شبا فرشته ها از آرزوی آدما، قصه میگن واسه خدا! خدا کنه همین شبا گفته بشه قصه ی تو واسه خدا


طب مدرن
طب سنتی
طب سوزنی
همه را امتحان کرده ام
درد بی درمان است درد دوریت !


از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
من می تواند بی تو هم خوشبخت باشد
این من که با هر ضربه ای از پا در آمد
تصمیم دارد بعد از این سرسخت باشد
تصمیم دارد با خودش ،با کم بسازد
تصمیم دارد هم بسوزد ، هم بسازد


مسافرترین آدم دنیا هم
دست خطی می خواهد که بنویسد برایش
” زود برگرد “
طاقت دوری ات را ندارم


ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
به نفسهای تو در س

نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:40 توسط تینا| |

ای كاش مثل مورچه ای بودم....
تا كمی از نگاهت را
برای این روزهای قحطی زده ام
پنهان می كردم


طعم گندم
وسوسه ی سیب
و شیطنت حوّا...
دهانم آب افتاد تا آدم شوم!!!


دیگر وقت رفتن است!
تا خانه دلت
راه زیادی باقی است
سفری در پیش است
آخر من
مسافر دل"تو" هستم!!!


"یک معادله ساده"
دلم مدیون توست و
عشقت
تنها داشته ام!
پس چگونه است که
این همه بدهی و سرمایه
برابر با داشتن تو نمیشود!؟!


"من"
هر شب
به زیبایی آسمانی می اندیشم
که ماهش "تو" هستی!


آسمان دلم
امشب عجیب بارانی است
چتر میشوی برایم؟


مگر قرار بود تیر نگاهت
مشقی باشد؟!
حالا باید بگویم که
دیدار به قیامت!!!


فنجان که بشکند
می ریزم روی میز
فرقی نمی کند
دستهای تو لرزیده باشد
یا پایه های میز
من سرد شده بودم!


هوا سرد شد
سرما توی رختخوابم غلت خورد
من
خوابهایم را سفت بغل کردم
شال گردن ام را دورشان پیچیدم
و تاصبح
همه ی ما عطسه می کردیم


عکس درون قاب
با وحشت
سرش را به دیوارها می کوبد
او دیگر
زندگی را
روی پوست اش احساس نمی کند


شهرمن رو به زوال است تو باید باشی /
دل من زیر سوال است تو باید باشی /
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت /
زندگی بی تو محال است تو باید باشی


زنده باد آنکس که گاهی یادی از ما میکند!
از خجالت ما غریبان غرق دریا میکند!
حال ما میپرسد و از مهربانیهای خود این دل رنجور ما را عطر گلها میکند


دست من کوتاه از دیدار توست ، قلب من اما همیشه یاد توست،
بهترینم هر کجا هستی بدان ، هر کجا باشم قلبم یاد توست.


بي تو نمي شه باشم اي آخرين اميدم
اميد من تو هستي بي تو يه نا اميدم
در اوج با تو بودن نمي شه که جدا شد
نمي شه از دل تو دقيقه اي رها شد
اي بهترين رفيقم تو اوج بي کسي ها
نذار بشم اسيره غم هاي تلخ دنيا
رفيق من تو هستي تويي که بهتريني
تنها نذار بمونم تا اشکامو نبيني
دلم مي خواد هميشه کنار تو بمونم
به من نگو نميشه که از تو من بخونم
رفيق خوب من باش تو اين روزاي تاريک
منو رها کن از اين دنياي سرده کوچيک
نگو ميخواي جدا شي به ياد من نباشي
نگو ميخواي بري تو رفيق نيمه راه شي


ببین این اسمش دله! اگه قرار بود بفهمه فاصله یعنی چی، اگه قرار بود بفهمه که نمیشه، میشد مغز، دله دیگه، نمیفهمه


"شادی" پروانه ای است که هر چه تفلا کنی نمیتوانی آن را شکار کنی، باید آرام باشی تا روی شانه ات بنشیند، پس زندگیت سرشار از آرامش و شانه هایت پر از پروانه


نیستی همنفسم سهم دلم بی کسیه
تنهایی پر از غم و حسرت و دلواپسیه
بی تو این زنده بودن زندگی محسوب نمیشه
زخم رو قلب شکسته ام تا ابد خوب نمیشه


اینجا زمین است، زمین گرد است
تویی که مرا دور زدی!
فردا به خودم خواهی رسید
حال و روزت دیدنیست


دل نزد توست گر چه دوری ز برم
جویای توام اگر نپرسی خبرم
خالی نشود خیالت از چشم ترم
در قلب منی اگر چه جایی دگرم


هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم
ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد
خوش به حال تو که خودت را راحت کردی
یک خط کشیدی تنها ، آن هم روی من . . .


تو را انگار یک جا دیده بودم
میان خواب و رویا دیده بودم
نگاهت همچو شبنم آشنا بود
گمانم بین گلها دیده بودم


زیبایی ها را چشم میبیند و مهربانی ها را دل! چشم فراموش میکند اما دل هرگز! پس بدان تا زمانی که دل زنده است فراموش نخواهی شد


سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست، شاید این قصه ی تنهایی ما کار خداست، آنقدر سوخته ام با همه ی بی تقصیری، که جهنم نگزارد به تنم تاثیری


به تو سوگند! به راز گل سرخ به پروانه که در عشق فنا میگردد زندگی زیبا نیست، آنچه زیباست تویی، تو که آغاز منو لحظه ی پایان منی


...مترسک گفت: ای گندم تو گواه باش مرا برای ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده ای بودم که از گرسنگی مرد


ما پیام دوست داشتنمان را با دود به هم میرسانیم! نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست یا نه؟ من اینجا جنگلی را به آتش کشیده ام!!


بی تو نمی شه باشم ای آخرین امیدم
امید من تو هستی بی تو یه نا امیدم
در اوج با تو بودن نمی شه که جدا شد
نمی شه از دل تو دقیقه ای رها شد
ای بهترین رفیقم تو اوج بی کسی ها
نذار بشم اسیره غم های تلخ دنیا
رفیق من تو هستی تویی که بهترینی
تنها نذار بمونم تا اشکامو نبینی
دلم می خواد همیشه کنار تو بمونم
به من نگو نمیشه که از تو من بخونم
رفیق خوب من باش تو این روزای تاریک
منو رها کن از این دنیای سرده کوچیک
نگو میخوای جدا شی به یاد من نباشی
نگو میخوای بری تو رفیق نیمه راه شی


دلم را ساده گیر آورده ای
تو نه مستاجر، اسیر آورده ای
تو تمام رهن قلبت پیش پیش است
نگو بازم که دیر آورده ای !


ای بهار زندگیم ، ای امید بودنم
غنچه ی لبهای تو ، گرمی شکفتنم
قامت رعنای تو ، قبله گاه دیدنم
آن نوای گرم تو ، بهترین شنیدنم
کنج آغوش دلت ، جاده ی رسیدنم

رو ادامه مطلب کلیک کن


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:30 توسط تینا| |

ه سلامتی اونایی که از هر انگشتشون یه هـــنر میریزه

میرنجونن...

میشکونن...

میسوزونن...

لــه(لح) میکنن...

نابود میکنن...

وبیشتر به سلامتی"اونـــایی که جز دوست داشتن" این موجودات هنــــرمند با تمام وجودشون "هیچ هنر" دیگه ای ندارن...!



عزیزم من خیلی وقته کارت قرمزمو گرفتم …
فقط دارم آروم آروم زمینو ترک میکنم واسه وقت کشی !




درســت ...
مـــثـــل وقـــتـــی کـــه عـــاشـــقـــت شـــدم
بــــاران مـــی بــــارد،
فـــــکــــر کــــنــــم
دوبــــاره یــــکــــی
عـــاشــــقــــت شــــده !!!


وقتی گرسنه ای یه لقمه نون خوشبختیه …
وقتی تشنه ای یه قطره آب خوشبختیه …
وقتی خوابت میاد یه چرت کوچیک خوشبختیه …
خوشبختی یه مشتی از لحظاته … یه مشت از نقطه های ریز که وقتی کنار هم قرار می گیرن یه خط رو می سازن به اسم زندگی !
قدر خوشبختی هاتونو بدونید !
 
ادامه مطلبو نخوندی....


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:1 توسط تینا| |

                                  اس ام اس دلتنگی !!(2)

نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر

فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی

و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

چگونه دست دلم را بگيرم ودر كنار

دلتنگيهايم قدم بزنم

در اين خيابان

كه پر از چراغ و چشمك ماشينهاست

...نه آقايان:

مسير من با شما يكي نيست

از سرعت خود نكاهيد

من آداب دلبري را نمي دانم

 

                 بقیه جملات احساسی در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:29 توسط تینا| |

دل تنگیهامو بردار پیش خودت نگهدار
وقتی که تنها شدی منو به یادت بیار
.
.
.
.
وقت دل تنگ میشم پشت در قلبت هی در می زنم
پس هر وقت قلبت
میزنه بدون دلم برات تنگ شده
.
.
.
.
دلم !!!!!!!!!
درد میکنه ؟
نه !
میپیچه ؟
نه !
میسوزه ؟
نه !
پس چی ؟
دلم برات تنگ شده

بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:نظـــــــــــــــــــــــــر,ساعت 19:32 توسط تینا| |

عکس, تصویر, منبع اس ام اس احساسی جدید   شعر و متن احساسی

کمـــــی دورتــر بـایست …
لطفـــــــــا ً !!
من  دیــوانه  تــر از آنــم …
کــه بی هــوا ،
در آغـوشت  نگیــرم … !
.
.
.
تو چه با صلابت حکم میدهى که،
حواست را جمع کن،
و من میمانم،
که چگونه جمعش کنم،
وقتى تمامش پیش توست …!
.
.
.
چشمهای تــو ، یک مرضِ مسری دارند
هربار نگاه می کنم …
تب می کند ، وجودم …
.
.
.
دلم اگر برای تو تنگ می شود …
ببخش !
روزم اینگونه قشنگ می شود …
.
.
.
من و تو از همان روز اول،
محکوم به از دست دادن بودیم!
تو، همان یک ذره احساست را…
و من…
تمام زندگی ام را!
.

سایر نوشته های جذاب عاشقانه در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:58 توسط تینا| |

                       عکس, تصویر, اس ام اس عاشقانه جدید و ناب

از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم…
.
.
.
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …
.
.
.
یه نفر یه جایی تنها روز و شب از تو میگه از تو میخونه
واسه تو می نویسه
اما تو نیستی تو نمیشنوی
و نمیدونه چی میشه و همش ای کاش و ای کاش …خسته شده خدایا ….
فقط تو میتونی به دادش برسی
بیا و بمون کنارم واسه همیشه… نگو  نمیشه …
.
.
.
فقط گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی همه انسانها کافیست
این نگاه را برایت آرزو میکنم …
.
.
.
می نویسم: ” د ی د ا ر”
تو اگر بی من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها را بردار

 

اس ام اس جدید در ادامــــه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:53 توسط تینا| |


Power By: LoxBlog.Com